لطفاكليك كنيد
عشق عادت نیست عشق غرور نیست عشق گم شدن است
عشق غرق شدن است در دنیایی دیگر عشق انتظار است عشق سوختن است عشق واژه نیست عشق حرف نیست عشق معناست عشق تجربه نیست عشق نمی داند تو کیستی بزرگی یا کوچک خبره ای یا نادان عشق عشق را می شناسد
ولی امروز زمانه بی وفا شده من به تو ایمان دارم اعتقاد دارم اما می ترسم زمانه نگذارد
چرا که عشق حرف شده عشق واژه شده عشق عشق نیست مدتهاست که در دل ها مرده هوس را نامش عشق گذاشته اند و من می ترسم می خواهمت اما می ترسم می خواهم فدایت شوم با تو بمانم
در آغوشت بخوابم غم خوارت باشم به یادت باشم به تو دل بسته شوم با تمام وجود عاشقت شوم اما می ترسم که اگر فراموشم کنی چه کنم؟
پس بیا
به چشمانم نگاه کن وبگو که مرا دوست داری
تا باور کنم که عشق تو حرف نیست
تا دست تو را بگیرم تا با تو زندگی کنم تا یکی شویم و با هم به اوج برسیم
و ثابت کنیم که
هنوز عشق زنده است...
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های ارزوهایم یکایک زرد می شد
افتاب دیدگانم سرد می شد
اسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ امیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ، شعری اسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد
در شرار اتش درد نهانی
نغمه ی من ....
همچو اوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دل های خسته
پیش رویم :
چهره ی تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
اشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون من پاییز بودم .. کاش من چون پاییز بود م!
|
7230 بازدید
1 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
8 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian